کارآفرینی برای توسعه صنایع

کارآفرینی به‌عنوان پدیده‌ای نوظهور، به‌تازگی در محافل علمی ایران مطرح شده است. احیای تحقیقات و عملیات کارآفرینی در دنیا به دهه 1980 میلادی بازمی‌گردد؛ که آن را “انقلاب کارآفرینانه” نام‌گذاری کرده‌اند. “جان تامپسون” معتقد است رفتار کارآفرینانه نیازی فراگیر و ضروری برای تمامی سازمان‌ها (دولتی، خصوصی، داوطلبانه و غیره) با هر اندازه (بزرگ، متوسط و کوچک) است.

کارآفرینی در اوایل دهه‌ی هشتاد به‌صورت بالقوه به‌عنوان یک حوزه‌ی جستارگری دانشگاهی مطرح شد و در پایان آن دهه، پیشرفت‌های شگفت‌انگیزی در کالبد دانش تجربی آن رخ داد و در حال حاضر مدعی یک حوزه‌ی جستارگری دانشگاهی مشروع و مقبول با گرایش‌های مطالعاتی و کاربردی متعدد است.

واژه کارآفرینی از کلمه فرانسوی “Entrepreneurs” به معنای “متعهد شدن” نشاءت گرفته است.

filereader.php?p1=main_70f250e2d762fbde8

کارآفرینی در یک تعامل چند سویه یعنی هم در مفهوم ایجاد اشتغال، هم در مفهوم ایجاد تحول از راه نوآوری‌ها و بهبود فرایندها و هم به‌عنوان عامل کلیدی در رشد و توسعه اقتصادی، به‌شدت موردنیاز است؛ حتی می‌توان بحث کارآفرینی را در عصر مدرن امروزی یکی از اصلی‌ترین راهبردهای بنیادی هر کشور محسوب نمود.

filereader.php?p1=main_5516adb142fcb18a0

پیدایش مفهوم کارآفرینی را باید به علم اقتصاد نسبت داد. اوج رابطه اقتصاد و کارآفرینی در قرن بیستم به‌ویژه از دهه ۱۹۴۰ به بعد بوده است؛ زیرا تلاش برای مفهوم‌سازی کارآفرینی از مکاتب اقتصادی آغاز شد، خصوصاً در دهه ۱۹۷۰ میلادی، اقتصاددانان پس از مشاهده شکست مدیریت تقاضای مصرف‌کننده، برای جلوگیری از تورم مستمر در این دهه به کارآفرینی توجه کردند.

ژوزف شومپیتر فرآیند کارآفرینی را به‌عنوان “تخریب خلاق” می‌نامد. به‌عبارت‌دیگر ویژگی تعیین‌کننده در کارآفرینی همانا انجام کارهای جدید و یا ابداع روش‌های نوین در امور جاری است. روش نوین همان”تخریب خلاق” است. ازنظر وی نوآوری در هر یک از زمینه‌های ذیل کارآفرینی محسوب می‌شود.

1. ارائه کالای جدید

2. ارائه روش جدید در فرآیند تولید

3. گشایش بازاری جدید

4. یافتن منابع جدید

5. ایجاد هرگونه تشکیلات جدید در صنعت

ریچارد کانتیلون (1730) اولین کسی بود که این واژه را در علم اقتصاد ابداع نمود و آن را این‌گونه تعریف نمود: کارآفرین فردی است که ابزار تولید را به‌منظور ترکیب به‌صورت محصولاتی قابل عرضه به بازار خریداری می‌کند. کارآفرین در هنگام خرید از قیمت نهایی محصولات اطلاع ندارد.

دکتر رضائیان کارآفرینی را فراگرد شکار فرصت‌ها به‌وسیله افراد، بدون در نظر گرفتن منابع موجود در اختیار تعریف می‌کند و در اصل بر این مهم استوار است که کارآفرینان به هنگام تصور فرصت‌های جدید، محدودیت‌های منابع جاری را نادیده می‌گیرند.

طبق نظر کاسون (1982) کارآفرین فردی است که تخصص وی “تصمیم‌گیری عقلایی و منطقی در مورد ایجاد هماهنگی در منابع کمیاب” است. وی “داشتن توان داوری و قضاوت” را عنصری مشترک در تمامی کارآفرینان تشخیص داده است.

دکتر رضائیان انواع رهیافت‌های کارآفرینی را بر دو نوع محتوایی و رفتاری استوار می‌داند. او بر این باور است که رهیافت محتوایی یعنی متمایز کردن کارآفرینان از غیر کارآفرینان و تعیین قلمرو و ویژگی‌های کارآفرینان، که از مهم‌ترین ویژگی‌های آن‌ها می‌توان به نیاز به توفیق، تمایل قبول مخاطره، برخورداری از مرکز کنترل درونی و تحمل ابهام اشاره داشت. همچنین رهیافت رفتاری نیز به معنای متمرکز شدن بر کارکردها و فعالیت‌های کارآفرینان مانند؛ محیط، سازمان و غیره است.

منبع : احمدپور داریانی، محمود و علی رضاییان، سیر تکامل کارآفرینی، (مفهوم، دیدگاه‌ها، فرآیند و آموزش)، نشریه مدرس، شماره ۶، بهار ۱۳۷.