کدام مدل نوآوری برای شرکت شما مناسب است؟

امروزه اغلب شرکت‌ها به شدت به دنبال نواوری هستند. با این حال همه آن‌ها در مسیر فعالیت خود با موفقیت روبرو نمی‌شوند. در واقع یکی از دلایل عدم موفقیت شرکت‌ها این است که آن‌ها با توجه به زمینه فعالیت، توانمندی‌ها و استراتژی خود مدل نوآوری مناسبی را انتخاب نکرده‌اند. در این گزارش به صورت خلاصه 6 مدل نوآوری معرفی شده‌اند.

کدام مدل نوآوری برای شرکت شما مناسب است؟

نوآوری همواره جزء اولویت‌های اصلی هر شرکتی است. براساس پیمایشی که گروه مشاوران بوستون در زمینه شناسایی شرکت‌های نوآور در سال 2016 انجام داده است، بالغ بر 70 درصد مدیران اجرایی شرکت‌های مورد بررسی، نوآوری را به عنوان یکی از سه حوزه اولویت‌دار مطرح کردند که شرکت‌ آن‌ها باید بر روی آن تمرکز شود.

با وجود اهمیت نوآوری، سوال اصلی این است که چرا شرکت‌ها در مسیر خلق نوآوری با شکست روبرو می‌شوند. براساس بررسی تجارب شرکت‌های مختلف، نوآورها عمدتاً به دو دلیل شکست می‌خوردند: اول، آن‌ها مدل نوآوری اشتباهای را با توجه به فضای رقابتی و کسب‌وکار خود انتخاب کرده‌اند؛ دوم، آن‌ها از مدل نوآوری متناسب با توانمندی‌ها و نیازهایشان پیروی نمی‌کنند. در این میان گروه مشاوران بوستون به منظور بررسی اینکه شرکت‌های رهبر جهان از کدام مدل‌های نوآوری استفاده می‌کنند، مدل‌های مناسب برای هر صنعت کدامند و هر یک از مدل‌ها مستلزم دسترسی به چه توانمندی‌هایی است، یک پیمایش در بین 100 شرکت برتر جهان از نظر نوآوری انجام داده است.

شش مدل نوآوری

براساس بررسی‌های صورت گرفته توسط گروه مشاوران بوستون، مشاهده شد که 100 شرکت نوآور دنیا از  6 مدل متمایز نوآوری استفاده می‌کنند که در ادامه توضیحات لازم در مورد آن‌ها ارائه شده است.

  •  Creators: این گروه متناسب با مفهوم شرکت‌های خیلی نوآور است. این مدل اساساً توسط رهبران قوی، جسور و دارای چشم‌انداز آینده به کار گرفته می‌شود. شرکت‌های این گروه به دنبال تخریب بازار محوری خود هستند، از دارایی فکری خود حمایت می‌کنند و به شدت بر موضوع‌های بزرگی و حیاتی در هر صنعتی تمرکز می‌کنند. از جمله شرکت‌های این گروه می‌توان به شرکت‌های  Apple و Tesla اشاره کرد.
  •  Solution Builder: این دسته از شرکت‌های برای الهام گرفتن به بازار می‌نگرند و با استفاده از مشاهدات خود از بازار و با بینش عمیق به دنبال پاسخگویی به مشکلات و اولویت‌های مشتریان هستند. شرکت نایک (Nike)  نمونه‌ای از این دسته از شرکت‌ها است که دیدگاه‌ها مشتریان با فناوری‌های و طراحی‌های به روز ترکیب می‌کند.
  • Leveragers: شرکت‌های این دسته یک مدل کسب‌وکار عالی ایجاد کرده و سپس به منظور حفظ رهبری خود در صنعت، بر روی آن سرمایه‌گذاری می‌کنند. از جمله شرکت‌های این گروه شرکت اسپانیایی Zara است که با ارائه طرح‌های مُد آینده و نوآوری‌ها دارای چرخه سریع، صنعت فعالیت خود را تغییر داد. پایه و اصل موفقیت شرکت زارا،  طراحی، تولید و فرآیندهای توزیع پیشرفته آن است که به طور قابل توجهی زمان رسیدن محصولات جدید به فروشگاه‌ها را کاهش داده است.
  •  Expanders: شرکت‌های این گروه توانمندی‌های محوری خود را در مسیرهای جدید به منظور دستیابی به بازارهای مجاور و گسترش بازار فعالیت خود به کار می‌گیرند.  شرکت دارویی Gilead از جمله شرکت‌های این گروه است که به طور مداوم به فعالیت در حوزه بیماری‌های جدید وارد می‌شود و به دنبال رشد است. این شرکت از طریق مدیریت قوی، فرآیندهای تولیدی و تحقیق و توسعه تکرارپذیر و پذیرش ریسک که زمینه نگرش بلندمدت را فراهم می‌کند، به موفقیت دست می‌یابد.  به عنوان نمونه شرکت Gilead با اکتساب  شرکت Pharmasset در سال 2011 توانست به دو درمان متفاوت برای بیماری هپاتیت c دست یابد و از این طریق بازارهای آینده را به دست آورد.
  •  Defenders: شرکت‌های این گروه به دنبال برنده شدن در بازارهای بالغ و صنایع با رشد آهسته هستند. این شرکت‌ها صرفاً به منظور حمایت از مزیت‌های خود به صورت تدافعی به دنبال نوآوری هستند. البته با توجه گسترش حضور نهادهای انتقال دهنده فناوری و حضور هر چه بیشتر شرکت‌های صنایع مختلف در این دسته، این مدل دارای ریسک بالایی است. البته کلید موفقیت برای شرکت‌های این دسته، داشتن توانایی پایش حوزه فعالیت شرکت و در صورت امکان استفاده از تاکتیک‌هایی مانند همکاری و اکتساب برای دفاع از آن‌ها است. از جمله شرکت‌هایی که از این مدل استفاده کرده است شرکت Insurance Allstate است که با به‌کارگیری این رویکرد موفق با شناسایی محصولات آنلاین و نرم‌افزار‌محور شد و به سوی آن‌ها حرکت کرد.
  •  Fast followers: این دسته از شرکت‌ها به دنبال بهینه کردن توانمندی‌های خود در ابعاد مختلف به منظور پاسخگویی سریع به نوآوری‌های رقابتی هستند. از جمله شرکت‌های این گروه می‌توان به شرکت Reckitt Benckiser  اشاره کرد.

زمینه (Context) حیاتی است

انتخاب مدل نوآوری درست برای هر شرکتی به زمینه‌ای که شرکت در ان فعالیت می‌کند وابسته است. در واقع به دلیل زمینه است که برخی از مدل‌های نوآوری در برخی از صنایع و بخش‌ها بهتر و موفق‌تر هستند. به عنوان مثال پیروان مدل Creator با ریسک بالایی روبرو هستند اما در مقابل به موفقیت‌های دراماتیکی دست پیدا می‌کنند یا Solution Builder با درک نیازهای مشتریان بخش‌های خاص و برآوردن نیازهای آن‌ها زمینه وفاداری آن‌ها را ایجاد می‌کنند به عنوان مثال شرکت Target “مجموعه‌های ارزان اما شیک” را برای برآوردن نیازهای مشتریان جوان خود تولید کرد.

برخی مواقع شرکت‌های از مدل‌ نوآوری خاصی استفاده می‌کنند اما در مقابل پاداش مناسب را از صنعت خود دریافت نمی‌کنند با این حال برای دستیابی به موفقیت به مبارزه ادامه می‌دهند. این در حالی است که مدل نوآوری آن‌ها مناسب با زمینه صنعت مورد نظر نیست. به عنوان مثال شرکت Sears با توجه شناخته بودن برند و شبکه فروشگاه‌های سنتی خود به منظور حفظ جایگاه خود در بازار از مدل نوآوری Defender استفاه کرد. اما پس از مدتی که بازیگران آنلاین و چابک صنعت خرده‌فروشی را ارتقاء دادند، Sears مزیت خود را از دست داد.

زمینه اختصاصی هر شرکت در زمان انتخاب مدل نوآوری مناسب اهمیت بالایی دارد: در واقع باید توجه داشت که نوآوری تا چه اندازه برای استراتژی شرکت، موقعیت رقابتی‌اش در بازار بزرگ‌تر و توانایی‌ها و مزیت‌هایی که شرکت را مطرح کرده است، اهمیت دارد؟ به همین خاطر است که شرکت‌های فعال در صنایع مختلف می‌توانند با به‌کارگیری مدل‌های نوآوری مختلف موفق شوند. با این حال باید توجه داشت که مدل نوآوری انتخابی همراستا با  استراتژی، نقاط قوت و توانمندی‌های شرکت باشد. به عنوان مثال Amazon  و Costco هر دو مزیت‌هایی دارند اما مدل‌های کسب‌وکار آنها متفاوت است.

با پاسخ دادن به چند سوال معمولی می‌توان زمینه فعالیت شرکت را تعیین کرد. آیا نوآوری به عنوان موتور رشد یا ابزار تدافعی در استراتژی شرکت شما دیده می‌شود؟ موقعیت رقابتی شرکت شما به چه اندازه قوی است و منبع مزیت رقابتی شرکت شما چقدر پایدار است؟ برند شما چقدر اهمیت دارد و نقطه قوت نسبی ارزش برند شما کدام است؟ توانمندی‌های مرتبط به نوآوری در شرکت شما در مقایسه با دیگر شرکت‌های فعال در صنعت شما چقدر برجسته و قوی هستند؟ شما تا چه اندازه و به چه میزان حاضر به سرمایه‌گذاری بر روی نواوری هستند؟ و مهمتر اینکه با چه سرعتی بخش شما تغییر می‌کند؟

هنگام انتخاب مدل نوآوری، به مواردی نگاه کنید که رقبا اصلاً از آن استفاده نمی‌کنند و یا به صورت محدود از آن استفاده می‌کنند. به میزان سرمایه‌گذاری مورد نیاز از نظر پول، زمان و هزینه‌های ارتقا قابلیت‌ها توجه کنید و سپس گزینه‌ها را با توجه به آن‌ها فیلتر کنید.

شش مدل نوآوری مسیر قدرتمندی برای سازمان‌ها به منظور ارزیابی و اصلاح استراتژی‌های نوآوری‌شان ارائه می‌کنند. این مدل‌ها همچنین به تیم‌های اجرایی کمک می‌کنند تا با سوال‌های انتقادی درگیر شوند از قبیل اینکه؛ ما کدام مدل را پیگیری کنیم و چرا؟ آیا فرایندها و سازمان ما همراستا با مدل مورد نظر است؟، آیا مدل انتخاب منجر به کسب مزیت در صنعت ما می‌شود؟ رقبا کدام مدل‌ها را دنبال می‌کنند و آن مد‌ل‌ها چگونه کار می‌کنند؟ آیا باید در مدل و استراتژی نوآوری خود تجدید نظر کنیم؟ چه میزان سرمایه‌گذاری و توانمندی برای حرکت به سمت حوزه‌ها مورد نظر نیاز است؟

در مجموع سوالات فوق به شرکت‌ها کمک می‌کند مدل مناسب را انتخاب کنند و موتور حمایتی خود برای حرکت رو به جلو را توسعه دهند.

filereader.php?p1=main_c4ca4238a0b923820

filereader.php?p1=main_c81e728d9d4c2f636

filereader.php?p1=main_eccbc87e4b5ce2fe2